NIKI JOON MAMAN

ناز گل مامان وقتی که 11 ماهت تموم شد تو هم تونستی تنهایی و بدون کمک چند ثانیه وایستی

و الان همگی منتظریم که خودت بتونی راه بری

تازه امئوز که دارم این مطلب رو مینویسم 2 تا دندون  تو فک پایینت در آوردی و فکر میکنم سومیش هم از فک بالایی میخواد بیرون بیاد(الهی که من قربونت بشم عزیزم)

عزیزکم اینجا اولین شب یلداست و همین که مامان جون آش دندونی برات پخته بود

نیکی جونم عزیز دلم روز دوشنبه 27/9/91 بابا امیر که داشت بهت آب میداد متوجه یه صدای کوچولویه نازی شد که مال برخور استکان به دندونت بود که یه کوچولو سفید شده بود

اولین مروارید سفیدت توی 5/9 ماهگی برای ما کشف شد عزیزم

گل جون مامان اینجا تکیه بزرگ تجریش هست که مجمع جهانی شیرخوارگان علی اصغر بود و من و بابا هم برای اینکه تو رو بیمه علی اصغر بکنیم به همراه مامان جون و خاله فاطمه آوردیمت اینجا (روز جمعه 3/11/91)

نیکی جونم تو این عکس 5 روز که فهمیدی آبجی شدی

نیکی گلم وقتی 7 ماهت تموم شد دیگه تونستی کامل بشینی و الان که 8 ماهت تموم شده سعی میکنی 4 دست و پا بری ولی فعلا به صورت سینه خیز حرکت میکنی (الهی مامان قربونت بره عزیزم)

عزیزکم در تاریخ 31/05/91 مامانی متوجه شد که یه نی نی تو دلش داره

آره عزیزم یعنی تو آبجی این نی نی کوچولو شدی

قربونت برم میدونم خیلی زود بود ولی این خیلی خوبه که تو صاحب یه خواهر یا برادر خوب بشی

مگه نه عزیزم